به گزارش مشرق، جعفرعلیاننژادی یادداشتی با عنوان دختربچهای بلندپرواز، در کانال خود در ایتا منتشر کرد:
امروز دختربچهای را دیدم که به همراه مادرش خرامان خرامان که نه، در حال پرواز بود. دختربچه روی زمین بند نبود، عزم پریدن داشت و مدام در حال جست و خیز بود، مادرش اما دستش را میگرفت و به زمین بازش میگرداند. او هرچند به سان پرندهای کوتاهپرواز میماند، اما همانقدر هم مادر، طاقت فاصله نداشت.
میدانستم دختربچهها چندان زمینی نیستند، حداقلش این است که رویاهای کودکانهاش همه در آسمان و به آسمان گره خورده است. گویا همهچیز بیوزن و سبک، باید نزد آنها حاضر باشد. تقریباً تمام تجاربشان به نحوی رنگ آسمان هم دارد. یا همین شور و شیدایی هم راه میروند. راه که نه، پرواز میکنند، هر چند کوتاه و کم.
برای دختربچهها البته حرف از آسمان زدن هم شیرین است. هرچند دوست دارند همه را از زاویه آسمان ببینند، اما قاعدتاً دوست ندارند، همه مانند آنها آسمانی باشند. باید دختربچه باشی تا بفهمی چرا آسمان فقط باید برای او سند زده شود. معمولاً این مادرها هستند که دختربچهها را با زمین هم آشنا میکنند. اما آنها هیچ وقت فرصت صحبت از آسمان را با پدرها از دست نمیدهند.
نمیدانم چرا، ولی فکر میکنم، دختربچهها راحتتر هم آسمانی میشوند، خصوصاً اگر بخواهند همصحبت پدرهای آسمانیشان شوند. آخر همه پدرها که روی زمین نیستند. برخی ترجیح دادهاند زودتر آسمانی شوند. دختربچه به آسمان نزدیکاست، به پدرآسمانی نزدیکتر. برای همین است که برای دختربچههای پدر از دست داده، حرف از آسمان میزنند.
باز نمیدانم چرا همیشه اینطور نیست، برخی زبان دختربچهها را خوب بلد نیستند. بدتر از آن برخی حتی بلد نیستند، نباید پدر را جلوی دختربچهها آزار داد، چه برسد به آنکه رگ حیاتش را بزنند. دختربچهها همینطوری روی زمین بند نیستند، وای به حال روزی که بینند همزبان آسمانشان را هم از دست دادهاند.
صفر نزدیک است، سفر دختربچهای هم به آسمان نزدیکتر. دختربچهها قانون آسمان را بهتر میدانند، روی زمین بند نیستند. اما این دختربچه نبود که به آسمان رفت، این آسمان بود که سمت او آمد. آسمان به دیدارش آمد، او فقط آسمان را در آغوش گرفت و بلندپروازی کرد...
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.